سلام دوست گرامي. من هنچ جا اشاره اي به اينكه ايشان دزدي مي كرده و اموال دزدي در نزدش وجود داشته نكرده ام چنين تنوير افكار عمومي به تكه هايي از متن نوشته شده اشاره گذرا خواهم كرد:
شيخ محمدحسن مردي عارف و وارسته و درويش وبي نياز بوده وزندگي خود را از روضه خواني وموعظه مي گذرانيد ومجالست او با حکام بيشتر از جهت احتياج و تمايل روحي بوده که خود حکام به مجلس او علاقه داشته اند. علاوه برآن داستانهاي بسياري هست که او دراين مجلس هميشه فرياد رس دادخواهان وشفيع درماندگان بوده است

پيغمبر دزدان در آن اوضاع وانفساي اجتماعي و سياسي و در آن دوران دزدي و غارت ، خود را وقف کمک به محرومترين اقشار اجتماع خود نموده ؛ با طنز شيواي خود و با قدرت اجتماعي و سياسي که در « مدينه النبيِ » خود يعني زيد آباد کسب نموده بود ، ضمن زير سوال بردن سياستهاي عمال حاکم رژيم در ايالتهاي کرمان و فارس عملا انتقاد خود را متوجه افرادي مي کرد که در اين شرايط کنج خلوتي گزيده بودند و به زعم خود به عباداتي مشغول بوده و خود را از مردم جدا کرده بودند

پيغمبر دزدان شيخ فاضل و وارسته اي بود كه در زمان هرج و مرج مرام نامه اي نامكتوب براي دزدان تدوين كرد كه حتي در دزدي هم بايد جوانمرد بود.... او بر خلاف نظر شما در هيچ كجا به نكوهش دزدي نپرداخت بلكه نكوهش امرا و شيوخي كه از بطن مردم فاصله گرفته بودند در نامه هايش پيداست
شما را ارجاع مي دهم به متن كتاب پيغمبر دزدان. دكتر باستاني پاريزي

خدايش رحمت كند انسان خوبي بود
ممنون از نظري كه داده اي