عقاب زمینی !
مردی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در لانه مرغی گذاشت.
عقاب با بقیه جوجه ها از تخم بیرون آمد و با آنها بزرگ شد.
در تمام زندگی اش او همان کارهایی را انجام داد که مرغها می کردند؛ برای پیدا کردن کرمها و حشرات زمین را می کند و قدقد می کرد و گاهی با دست و پا زدن بسیار کمی در هوا پرواز می کرد.
سالها گذشت و عقاب خیلی پیر شد.
روزی پرنده باعظمتی را بالای سرش بر فراز آسمان ابری دید. او با شکوه تمام، با یک حرکت جزیی بالهای طلایییش برخلاف جریان شدید باد پرواز می کرد.
عقاب پیر بهت زده نگاهش کرد و پرسید: « این کیست؟ »
همسایه اش پاسخ داد: این یک عقاب است. سلطان پرندگان. او متعلق به آسمان است و ما زمینی هستیم.
عقاب مثل یک مرغ زندگی کرد و مثل یک مرغ مُرد زیرا فکر می کرد یک مرغ است!
انتظار متقابل دین و ما
انتظار دین از ما چیست؟ انتظار ما از دین چیست؟
انتظار متقابل دین و ما در حدیثی در امالی شریف چنین آمده است:
1- دین دار می اندیشد و نتیجه اش هم ایجاد آرامش است
انتظار دین از ما: اندیشه - انتظار ما از دین: آرامش
2- دین دار قانع است و نتیجه اش هم بی نیازی است
انتظار دین از ما: قناعت - انتظار ما از دین: بی نیازی و عدم وابستگی
3- دین دار حسود نیست و نتیجه این است که اهل محبت می شود
انتظار دین از ما: حسادت نورزیدن - انتظار ما از دین: مهرورز شدن
4- دین دار شهوات را رد می کند و نتیجه اش این است که آزاده (حر) می شود
انتظار دین از ما: رد هواهای نفسانی - انتظار ما از دین: آزادگی
5- دین دار اهل آزار نیست و نتیجه این است که از کسی نمی ترسد
انتظار دین از ما: آزار نرساندن - انتظار ما از دین: شجاعت