سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شروعی بر ادامه زندگیTakvin

شعر در بلندای غرور

آسمانم آبی است غرق نور است و سرور
گویی از این نزدیک کرده ای باز عبور
سرخوشم من امشب مثل یک بزم شراب
با تو هستم اینک در بلندای غرور
با نگاهت دریا به دلم جاری شد
تو شدی ماهی و دل من تنگ بلور
زندگانی بی تو باغ خشکیده ای است
و تو در این باغی، غنچه حس حضور...


شعر: اصغر شول



  • کلمات کلیدی : شعر خودم، در بلندای غرور
  • نوشته شده در چهارشنبه 89/4/16ساعت 12:34 عصر توسط تکوین
    نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    4.5 سال بعد!....
    گرفته بی تو دلم از تمام انسانها....
    مسافر ابدی - شعر
    دو تجربه جالب و عجیب پزشکی
    [عناوین آرشیوشده]