شعر تا فردا - فاطمه رمضان زاده
آه انسان!
کاش می شد پاسخ تفریق هامان بی نهایت ساده بود
یا اگر یک راز منفی پشت این اعداد بود
می شد آن را ساده گرداند و به مثبت ها کشاند
آه انسان!
نقطه ی انسانیت را در کجا باید نهاد؟
در کجا باید میان اجتماع کودکان
با دلی آرام و راحت اشتراکی ساده بود؟
در کجا سینوسهای جنگ و آتشبار منفی می شود؟
در کجا بردارهای باغ عرفان روبه بالا می رود؟
کاش می شد در تناسب بستن فردا به مفهوم زمان
یک نفس راه امید و خنده را مجذور کرد...
پس بیایید از مقام لحظه هامان باز گویاتر شویم
در مثلث های باغ تازگی ارتفاعی تازه باشیم و سرودی سردهیم
پس بیایید از زوایای سکون و خستگی
جذرگیریم و به فرداها رویم
شعر از: فاطمه رمضان زاده
محصول حیات ............. از نیایش های شهید دکتر مصطفی چمران
کلیدواژه ها: محصول حیات ، نیایش ، شهید دکتر مصطفی چمران ، نیمه های شب ، سکوت مرموز ، مناجات ، اسرار ناگفتنی ، عمق کهکشانها ، صعود ، عالم بی نهایت ، مرزهای علم ، وادی فضا ، خدا ، راه شهادت ، امید حیات ، امید استخلاص ، دردها و غمها ، اشک ، عصاره حیات انسان ، آتش عشق ، شدت درد ، شوق زیبایی ، ذوق عرفانی ، روح ، عصاره وجود ، زیباترین محصول حیات ، محصول عمرم ، سند قلب ، نمکزار زمین ، رعد ، طوفان حوادث ، محو عالم ، فریاد ، دریچه ای پرافتخار ، تحمل درد ، عشق و ذوق
خوش دارم که در نیمه های شب ، در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم . با ستارگان بخوانم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم . آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم محو عالم بی نهایت شوم از مرزهای علم وجود درگذرم و در وادی فضا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم .
ای خدای بزرگ ، تو را شکر می کنم که راه شهادت را برمن گشودی و دریچه ای پرافتخار از این دنیای خاکی به سوی آسمانها باز کردی و لذت بخش ترین امید حیاتم را در اختیارم گذاشتی و به امید استخلاص تحمل همه دردها و غمها را میسر کردی .
خدایا ، تو را شکر می کنم که اشک را آفریدی که عصاره حیات انسان است . آنگاه که در آتش عشق می سوزم یا در شدت درد می گدازم یا در شوق زیبایی و ذوق عرفانی آب شوم و سراپای وجودم روح می شود ؛ لطف می شود ، عشق می شود ، سوز می شود و عصاره ی وجودم به صورت اشک آب می شود ، به عنوان زیباترین محصول حیاتم که وجهی به عشق و ذوق دارد و و جهی دیگر به غم و درد ، بر دامان وجودم می چکد .
اگر خدای بزرگ از من سندی بطلبد ، قلبم را ارائه خواهم داد . اگر محصول عمرم را بطلبد اشک را تقدیم خواهم کرد .
خدایا تو مرا اشک کردی که همچون باران به نمکزار زمین ببارم .
تو مرا فریاد کردی که همچون رعد در میان طوفان حوادث بغرّم .
نحوه محاسبه سن تکلیف از تاریخ تولد شمسی:
سن تکلیف سنی است که انسان رسما در برابر وظایف دینی مسئولیت پیدا می کند.
این سن برای دختران پایان 9 سال قمری و برای پسران پایان 15 سال قمری است اما:
عده ای ممکن است بخواهند تاریخ دقیقی که به سن تکلیف رسیده اند یا خواهند رسید را بدانند تا اگر کوتاهی کرده اند جبران نمایند اما چون در شناسنامه تاریخ تولد به شمسی درج می شود و به تکلیف رسیدن از سالهای قمری محاسبه می شود، پس ممکن است عده ای در یافتن روز دقیق مکلف شدن سردرگم شوند.
من برای این افراد راه حل جدیدی سراغ دارم که آنها را از سردرگمی نجات می بخشد:
راه حل من:
چون پسران در پایان 15 سال قمری به سن تکلیف می رسند و با توجه به تفاوت 11 روز سال قمری و شمسی این 15 سال قمری برابر است با 14 سال و 6 ماه و 20 روز از سال شمسی
و با توجه به موجود بودن 4 روز دیگر در سالهای کبیسه در این 15 سال پس تاریخ به تکلیف رسیدن پسران می شود: 14 سال و 6 ماه و 24 روز از سال شمسی
عدد زیر را به تاریخ تولد مندرج در شناسنامه بیفزایید تا معلوم شود دقیقا از کی مکلف شده یا می شوید:
24/06/14 ( مخصوص سن تکلیف پسران )
و چون دختران در پایان 9 سال قمری به سن تکلیف می رسند و با توجه به تقاوت 11 روز سال قمری و شمسی ، این 9 سال قمری برابر است با 8 سال و 8 ماه و 28 روز از سال شمسی
و با توجه به موجود بودن 2 روز دیگر در سالهای کبیسه در این 9 سال ، پس تاریخ به تکلیف رسیدن دختران می شود: 8 سال و 9 ماه تمام از سال شمسی
عدد زیر را به تاریخ تولد مندرج در شناسنامه بیفزایید تا معلوم شود دقیقا از کلی مکلف شده یا می شوید:
00/09/08 ( مخصوص سن تکلیف دختران )
پوریای ولی گفت که صیدم به کمند است
از همت مولای علی بخت بلند است
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است!